جدول جو
جدول جو

معنی وزوز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وزوز کردن(فُاَ کَ دَ)
در تداول، آواز کردن زنبور، مگس و غیره. مانند پشه و مگس و زنبور سر و صدا کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، حرف زدن بیجا و بی ربط و پیاپی: این قدر وزوز نکن ! (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
وزوز کردن
آواز کردن زنبور مگس و غیره، حرف زدن بیجا و بی ربط و پیاپی: این قدر وزوزنکن خ
فرهنگ لغت هوشیار
وزوز کردن((وِ وِ کَ دَ))
آواز کردن زنبور، مگس و غیره، حرف زدن بی جا و بی ربط و پیاپی
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
فرهنگ فارسی معین
وزوز کردن
للطّنّين
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وزوز کردن
bourdonnement
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وزوز کردن
भिनभिनाना
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به هندی
وزوز کردن
zumbido
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
وزوز کردن
zumbido
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وزوز کردن
brzęczeć
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
وزوز کردن
жужжать
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به روسی
وزوز کردن
дзижчати
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وزوز کردن
zoemen
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
وزوز کردن
summen
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
وزوز کردن
ronzio
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
وزوز کردن
ভনভন করা
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
وزوز کردن
بھنبھنانا
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به اردو
وزوز کردن
ฮัม
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
وزوز کردن
berdengung
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وزوز کردن
זמזם
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به عبری
وزوز کردن
嗡嗡声
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به چینی
وزوز کردن
kelele ya nzi
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
وزوز کردن
윙윙거리다
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
وزوز کردن
vızıldamak
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
وزوز کردن
ブンブン鳴る
تصویری از وزوز کردن
تصویر وزوز کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وصول کردن
تصویر وصول کردن
به دست آوردن، پولی یا چیزی از کسی گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزیز کردن
تصویر عزیز کردن
گرامی کردن، عزیز کردن، ارجمند کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ هََ زَ)
ظاهر شدن و آشکار گشتن، ثبات در کارزار و کوشش. (منتهی الارب). براکاء. و رجوع به براکاء شود
لغت نامه دهخدا
خشم کردن غضب کردن برمن ای سنگدل، وروت مکن، ناز من تو با بروت مکن، (بارانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورور کردن
تصویر ورور کردن
پرحرفی وراجی عر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
دریافت کردن گرفتن، به دست آوردن الفنجیدن الفیدن بدست آوردن تحصیل کردن، دریافت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اسانشیدن فرود آمدن رسیدن نشیبیدن پایین آمدن فرودآمدن، وارد شدن بجایی: روزپنجشنبه شانزدهم ربیع الاول بحوالی قزوین نزول کرد
فرهنگ لغت هوشیار
ناراحتی و درد گونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود: پاهایم گزگز میکند، سوزش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزیز کردن
تصویر عزیز کردن
نواختن برکشیدن گرامی داشتن احترام کردن اعزاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزول کردن
تصویر نزول کردن
((~. کَ دَ))
پایین آمدن، وارد شدن به جایی، پول با بهره از کسی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزگز کردن
تصویر گزگز کردن
((گِ گِ. کَ دَ))
سوزش داشتن
فرهنگ فارسی معین